بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

در شهر نمایش یک عکاس شب ها می خوابد نامش عبد است.

گلی دختر طبقه ده ساختمان "تیراژه" مثل هر صبح از خواب بیدار شد به سمت یخچال رفت ساندویچ آماده کالباس رو برداشت و شروع کرد به خوردن، یادش اومد که سس ساندویچ رو اضافه کنه به سختی دوباره در یخچال رو باز کرد، به سمت پنجره حرکت کرد،در آسمان متوجه شد هواپیمایی که به نظر می رسد از کیش به سمت بندر در حرکت بوده در حال سقوط کردن است،به پایین نگاه کرد به طور مرموزی تمامی دریا خشک شده بود و هرمز دیگه یه جزیره نبود.

 خوشحال شد یادش آمد که تو مهمانی چند شب پیش که همه آروزهاشون رو می گفتن،آرزو کرده بود بتونه یه روز با سام دوست پسرش پیاده تا هرمز قدم بزنن.خیلی سریع کوله پشتی سیاهش رو برداشت و وارد آشپزخونه شد،پسته، آب معدنی خنک،بیسکوییت و کمی آبجو دست ساز برادرش رو کش رفت.

یه بار دیگه به سمت پنجره رفت یادش اومد که دیروز با سام همه چیز رو بهم زده،خلبان تونسته بود هواپیما رو تو خشکی به وجود اومده دریا سالم فرود بیاره.با آسانسور به طبقه دو رفت و پشت در خونه سام شروع کرد به اجرا کردن ملودی "الهه ناز" گلی این ملودی رو با سوت خیلی خوب اجرا می کرد.

سام با بی حوصلگی تمام در رو باز کرد کسی پشت در نبود،سرو صدای زیادی از پایین ساختمان شنیده می شد،صدای آمبولانس با ملودی الهه ناز تلفیق شده بود،خودش رو به پایین رسوند از مرد مسنی پرسید چی شده پدر جان؟

والا می گن این دختره همین جور که سوت می زده از طبقه ده خودش رو پرت کرده پایین

نظرات 5 + ارسال نظر
کیان سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:07 ب.ظ

تیتر رو درک نمی کنم

احسان سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:12 ب.ظ

خوب باشی بهروز جان

مادمازل سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:18 ب.ظ http://www.googooligirl.blogsky.com

واااای-چه بد.سام کیه دختره میشده؟

با تبادل لینک موافقی؟(آره یا نه/خبرم کن.منتظرم)

مادمازل سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:20 ب.ظ http://www.googooligirl.blogsky.com

آها فهمیدم-زیدش بوده-دلم گرفت :(

ادریس چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:14 ق.ظ http://abi-sourati.blogsky.com

عبد رو عشق است!

:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد