مرتضا نیک دوست قدیمی من یک کافه راه انداخته،اما این "کافه سوژه" در واقع یک وبلاگ که قراره در مورد مسائل فرهنگی و اجتماعی،داخلش گفتگو شکل بگیره. برای نیک و وبلاگش آرزوی تداوم و به روزی آرزومندم.
در پست جدید این وبلاگ یک نقد نوشته در مورد وبلاگ "کاپوچینو با طعم پاییز" که چون مستقیم به من ربط داره،کل مطلب را اینجا منتشر می کنم،باشد که رستگار شوم.
- کاپوچینو با لباس کارمندی !
- احتمالن تا بحال به دوران طلایی فکر کرده اید ، در دوره ی
طلایی همه چیز در حد اعلاء مطلوب ، تاثیرگذار و رضایت بخش است ، مانند دوره ی طلایی یک کشور ، دوره ی طلایی یک تیم ،
دوره ی طلایی سینما ، دوره ی طلایی رسانه ها ، دوره ی طلایی فلان نشریه ، دوره ی
طلایی بهمان شخصیت ، دوره ی طلایی تئاتر یا عکاسی و یا دوره ی طلایی یک تفکر خاص .
دوران طلایی عمومن حسرت برانگیزند آنگونه که اگر تجربه اش کرده باشیم حسرتمان عمیق تر و دردناک تر می شود.
در میان همه ی این ادوار ، هرمزگان هم یک
دوره طلایی را پشت سرگذاشته است، دوره طلایی وبلاگ ها و وب نویسان ، نسل نویسای
دغدغه مند ، برآمده از تفکر حاکم دوره ی اصلاحات ، همان آزادی بیان سابق ، درست در
وفور رسانه ها بود که عده ای تصمیم گرفتند از امکان سهل الوصول و رایگان بلاگ ها استفاده
کرده و عقایدشان را به اشتراک بگذارند ،
هرچند که نسل طلایی وبلاگ نویسان سن و سالشان اجازه ی اظهار نظر ،تحلیل ، کند و
کاو در دوران اصلاحات را نمی داد اما همان ها به اقتضای رشد فکری و سنی در دولت پس
از اصلاحات تصمیم به ارائه دیگاهشان گرفتند و به گواه اهالی رسانه و روشنفکران تاثیر
غیرقابل کتمانی بر اتفاقات پیرامون خود گذاشتند و آن را به چالش کشیدند ، عمر نسل
طلایی زودتر آن چیزی که فکرش را می کردیم سر آمد و همه سرآزیر دنیای آکوستیک
فیسبوک شدند.
- اما از میان وبلاگ های نسل طلایی " کاپوچینو با طعم
پاییز" به مدیریت بهروز عباسی با رویکرد فرهنگی ، اجتماعی اش همچنان سرپاست ،
کاپوچینو در این سالها بیش از آنکه یک تحلیل گر وقایع فرهنگی باشد یک خبررسان بوده
است ، البته که در این وانفسای رسانه ای تنها منبع اخبار فرهنگی بوده است و از این
حیث قابل تحسین است.اینکه کاپوچینو توانسته دوام بیاورد هم قابل تقدیر است اما عامل
این استمرار چیست ؟ شاید پاسخ ها این باشد : کاپوچینو هیچگاه به سمت وقایع چالش
برانگیز نرفته است ، کاپوچینو کمی تا نسبتی یک رسانه محافظه کار است ، کاپوچینو می
خواهد یک مصلح باشد و کمتر خود را در مجادلات قرار دهد ،کاپوچینو اهل جریان سازی
نیست ، کاپوچینو موضع ندارد ، یا اگر موضعی هست استحکام لازم را ندارد . در کنار
همه ی این احتمالات میتوان کاپوچینو را اینطور تصور کرد : یک کارمند آرام رسانه های فرهنگی که میخواهد بدون اینکه لباس یک
یاغی را بپوشد آسته برود و آسته بیاید و تاثیراتش قطره چکانی باشد.
- اما باید برای کاپوچینو و صاحبش بخاطر این پنج سال بودن ،
استمرار و آگاه سازی ایستاد.
ما همین جوری صلح طلب و آرام دوستت داریم،به دور از هیچ حاشیه ای.
و ممنون به خاطر بروز کردن مهمترین منبع خبری هنری هرمزگان،
دوس داشتنی چون پاییز.
عکاس کم پیدا .عکاس تنها
وبلاگت رو دوست دارم به همان دلیلی که میدونی.
برات ارزوی موفقیت میکنم.
ما که مدت هاست تمام قد ایستاده ایم!
:-)
درود
به پاراگراف اول تا به حال فکر نکرده بودم
طور دیگری به آن رسیده بودم
مستدام باشید
مم نون به شب جان از این ب روز رسانی