بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

روایت یک زن از خشونت در همسایگی


سر شب بود که متوجه شدم تو آپارتمان صدای جیغ میاد،خوب که گوش کردم متوجه شدم صدای زن همسایه روبرویی است،با سرعت خودم رو به در خونشون رسوندم و در زدم،در باز شد و زن همسایه نیمه جان و ناله کنان افتاد رو دستم،با زحمت زن جوان رو به خونه خودمون بردم و کمکش کردم دست و صورتش رو بشوره.

کمی که از درد آروم شد،شروع کرد به گریه کردن،همینطور که بدنش رو نشونم می داد می گفت:

شوهرم با لوله آهنی جارو برقی داشت من رو می کشت.

زن از ترس  گریه اش به هق هق تبدیل شد،یک لیوان آب خنک دادم خورد،شونه ها رو تو دستم گرفت و با هم گریه گردیم.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
منصور سالاری شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

با سلام و ضمن تشکر از مطالب وبلاگ جنابعالی بدینوسیله به اطلاع میرساند که امروزه آمار اسیبهای اجتماعی مانند مشاجرات خانوادگی/افزایش طلاق/زنان خیابانی/دختران فراری/ترک تحصیل/مرگ ومیر در اثر درگیریها/پرخاشگری/کودک ازاری//کودکان کار/مصرف انواع مواد مخدر و شیوع افسردگی ها بالارفته است که ریشه های ان را میتوان در اثر حاشیه نشینی/اختلاف طبقاتی/نبود اموزش های پایه از سطح خانواده و مراکز ذیربط/کمبود کارکردهای فرهنگی/عدم توجه به سرمایه های یک کشور ( نیروهای انسانی) /کمبود کارکرد در زمینه های بهداشت جسمانی و روحی روانی اجتماع ومهمتر از همه فقرو تبعیض می باشد(لا معاش له لا معاد له)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد