خاطره گفتگو با احمدرضا احمدی و محمد علی سپانلو

اردیبهشت ماه بود که تشکل خانه خشتی گامبرون تصمیم گرفت،بزرگداشتی برگزار کند برای احمد رضا احمدی شاعر،مسئول ارتباط و گفتگو با این شاعر عزیز،من بودم.دعوتش کردم که بندرعباس بیاید که گفت:"حال و روز خوبی ندارم و باید دکتر مراقبم باشد." من اصراری نکردم از صدایش مشخص بود،که حالش مناسب سفر نیست.

به محمد علی سپانلو زنگ زدم،که پیامی را برای این بزرگداشت ارسال کند،سپانلو از دوستان دوران جوانی احمد رضا احمدی است،او پذیرفت که پیامی ارسال کند اما در پایان متن جمله ای نوشت که در اینجا نقل می کنم."آقای عباسی به علت مشکلات خط حتما آن را به وسیله تلفن با خودم چک کنید،ضمنا اگر قرار باشد جمله ای از آن قطع شده یا افزوده گردد،به کل از این متن صرف نظر کنید." این حاشیه نوشته برای من یک درس بزرگ بود،این که هر کلمه چقدر اهمیت دارد.