بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

یک مجسمه ساختیم و کمی زباله جمع کردیم.

دیروز عصر رفتم دنبال دوست خوبم ـ همایی ـ بعد با هم رفتیم ساحل دریای پارک غدیر بندرعباس،بعد از دو ساعت پیاده روی تصمیم گرفتیم روی شن های ساحل بنشینیم،هما شروع کرد به درست کردن یک مجسمه شنی و من تصمیم گرفتم که کمکش کنم،وقتی کار ساخت مجسمه تمام شد،من شروع کردم به جمع آوری زباله های دور و اطراف،که این بار هما تصمیم گرفت به من کمک کند.


نظرات 4 + ارسال نظر
AL شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ب.ظ

انفسکم

اهوم

بی رنگ بی رنگ یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:24 ق.ظ http://negaheman.propicnet.com

ما رو هم ببر....

پایه ام

روح اله بلوچی یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 ق.ظ

جالبه

گربه ایتالیایی یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:06 ب.ظ

اجرای نمایش سه نخ آخر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد