بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

نگاهی به نمایش رویای خلیج فارس.این قسمت نمایش نامه



اگر چه حضور "سیروس کهوری نژاد"بازیگر  هرمزگانی سینما و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در بندرعباس آن هم برای تولید یک اثر هنری در نگاه اول جالب به نظر می رسید اما از همان آغاز من بدبین می دانستم که این گروه با این شکل و با این عجله و با کمبودهای فراوانش نمی تواند تاتر درست و درمانی را به مخاطب ش ارائه کند.

نمایش "رویای خلیج فارس" کاری از گروه "جی بل" به کارگردانی سیروس کهوری نژاد در فرهنگسرای طوبی بندرعباس به روی صحنه رفت که فقط رفته باشد؛ که ای کاش نمی رفت،نمایشی که بیشتر به "جنگ شادی " شبیه بود تا یک اثری که قرار است از هویت خلیج فارس دفاع کند.(هویت خلیج فارس منظورم شعاری بود که در بروشور نمایش نوشته شده بود)

 

نمایش نامه:

در این نمایش نامه شخصیت ها به سه قسمت تقسیم می شدند:

الف:شعاری ها

ب:خالو کریم ها(کارکتر نمایش های طنز در هرمزگان)

ج:بلاتکلیف ها

شعاری ها از همان اول شروع کردند به بیانیه صادر کردن مثل شخصیت بی بی گل که نماد خوبی ها و پاکی های مطلق بود که با تمام وجود در حال خدمت به هرمز(گان) بود و ساموئل مرد هلندی و شخصیت بدی که نماد غربزدگی و تهاجم و وارد کننده مواد مخدر بود که در این نمایش به نام های سبزک و شقایق از آنها نام برده می شد.که صد البته در آخر بی بی گل پیروز شد.

 

خالو کریم ها هم در این نمایش آمده بودند که به هر قیمتی تماشگر را به خنده وادار کنند که البته موفق بودند؛مثل گدا،جادوگر،داش لات بندری و شخصیت دیگری که عاشق مورک گلمپا بود که متاسفانه اسمش را از یاد برده ام.حضور بی موقع در صحنه؛دیالوگ های بی ربط و مسخره بازی های بی حساب و کتاب کارهایی بود که نویسنده برای این چند نفر در نظر گرفته شده بود.

 

بلاتکلیف ها وضعیت قابل قبول تری داشتند مثل "کش برانی"،مختار، یوسف؛عبدالرحیم و زنش. این چند نفر نمادی از مردم بومی هرمزگان بودند که در متن بهتر جا گرفته بودند اما گاهی بعضی ها از آنها مثل کش برنی و عبدالرحیم به دسته "خالو کریم ها" می پیوستند و گاهی هم یوسف و مختار خودشان در در دسته "شعاری ها" می دیدند.

 

دلیل اصلی ضعیف بودن این نمایش،سطحی و شعاری بودن نمایش نامه ای بود که انتخاب شده بود،نویسنده با تمرکز زیادی بر روی شخصیت های بی بی گل و ساموئل دیگر شخصیت ها را خام و به نوعی سر گردان به روی صحنه رها کرده بود که نمونه مشخص آن "یوسف" کسی که نماینده افراد تحصیلکرده و روشنفکر است اما هیچ گونه شناسنامه ای ندارد و به خوبی به مخاطب معرفی نمی شود.

نکته:به بازیگری؛طراحی صحنه؛نور پردازی و کارگردانی می پردازم در نوشته های بعدی.کاریکاتور از:محمد امین آقایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد