این مطلب در شماره ۵ نشریه لاتیدان منتشر شده است.
نوروز عید بزرگ ایرانیان نزدیک است و هرمزگان یکی از استانهایی است که تعداد قابل توجهی میهمان نوروزی برای گذراندن تعطیلات به این استان مسافرت میکنند. این فضا موقعیت بسیار خوبی است که میراث فرهنگی با کمک کارشناسان و هنرمندان هرمزگانی بتواند این خیل عظیم مسافران را با فرهنگ و آثار تاریخی این شهر بیشتر آشنا کند. اما برنامه ای برای این موضوعات تدارک دیده شده است؟
فضای شهری که نشاندهنده گزینه منفی است، زیرا که معروفترین بنای تاریخی بندرعباس «معبد هندوها» مدتهاست که در دست تعمیر است و بی شک تا عید هم آماده بازدید نخواهد شد. همچنین برنامه خاصی برای جذب مسافرین نوروزی جهت دیدار از «حمام گلهداری» مشاهده نمی شود، مجموعه «برکههای باران» یا همان آب انبارهای سنتی شهررا که در دوره صفویه بنا شده است هنوز خیلی از همشهریان خودمان هم ندیده اند، هیچ بیلبوردی در شهر دیده نمی شود که در آن درباره مکان های تاریخی این شهر مطلبی نوشته شده باشد.
چرا باید مردم دیگر شهرها قصدشان از مسافرت به بندرعباس فقط خرید شلوار و جاروبرقی و لوازم آرایشی باشد؟ چرا بیشتر مردم عام تصویری غیر فرهنگی وبیشتر تجاری وآن هم از نوع قاچاق از هرمزگان در ذهن دارند؟ چرا ما نتوانستیم به غیر از تبادل تجاری تبادل فرهنگی هم با مردم دیگر شهرها برقرار کنیم؟ در حالی که فرهنگ این استان بسیار غنی است اما متاسفانه بد تبلیغ می شود و ندیده ایم کسی از مسئولین دلش برای فرهنگ این استان بسوزد.
مثال ساده ای بزنم. فقط کافی است نگاه کوتاهی به فیلم هایی که از اوایل انقلاب ساخته شده است و موضوع فیلم به هر طریقی به هرمزگان ربط داشته باشد بیندازید،چه چیز می بینید؟ یا چند نفر خلافکار قرار است به خارج کشور فرارکنند. یا چند خلافکار تبعید شده اند. یا ماموران انتظامی برای نابود کردن گروه قاچاقچی آمدهاند و... تا دلتان بخواهد از این تصاویر منفی در این فیلم ها دیده می شود، خب شما به عنوان یک بیننده چه برداشتی از این فیلم ها می کنید که مرتب هر ساله از تلویزیون هم پخش می شود؟ در مقابل این موج منفی (حالا خواسته یا ناخواسته) ما برای فرهنگمان چه کردهایم؟ متاسفانه هرمزگان دارد به یک بازار بزرگ تجاری تبدیل می شود و ما همه به تماشا نشستهایم و روزی به خودمان می آییم که میان ساختمانهای بزرگ شهر جایی برای صدای دهل و جفتی و نیست. جایی برای دختران چادر رنگی و لنجهای محلی و بوی زیتون حتی جایی برای احوالپرسی صمیمانه پیرزن های برقعهپوش هم نیست.
بهروز حرف دل مه و همه همشهریونوم ات زه ... فقط موندم که چه باید کرد؟؟
خب..مشکل اصلی خود مردم هرمزگانن که نمی خوان واسه بندر کاری کنن( همه نشستن دور گود میگن لنگش کن)...تا الان چند تا مسئول بندری دیدی که واسه همشهریش کاری بکنه...واسه غریبه ها دست به سینه ست...
این دریا و این راه قاچاقش مردم اینجا رو جوری بار اورد که فکر کردن تنها راه نون خوردن دریاست..کدومشون با سوادن...خواجه عطا، سیم بالا بگیر برو بالا تا پشت شهرو حسین آباد و سروو...اکثرا قاچاق چی هستن..خب بنظرت اینا می تونن راجع به فرهنگ سازی واسه گردشگری تو بندر نظر بدن؟ باقی مردم بندرعباس هم که یا ترکن یا لر یا شمالی و کرد و تهرانی و اگه هرمزگانی هستن حاشیه نشین بدون سواد ...بندرعباسی با سواد و درس خونده کجاست؟!!!
این معبد هندو ها قربونت بشم قراره که بدنش به خود هندو ها تا بکننش سفارتشون( تو آخرین صحبتم با سر کنسولگر سفارت هند)...
تنها راه یاد دادن فرهنگ گردشگری تو هرمزگان اول فرا گرفتن خود اون توسط ما بندریا و دوم کمی غیرت مسئولین بندری راجع به این موضوع و بستن جیب بالا کشیدن سرمایه های همین استانه....من تو سازمان میراث فرهنگ و جهانگردی رفت و آمد داشتم..اون شهرستانی که نشسته پشت میز دل نمی سوزونه که... من خودم شخصا تو یه سفر باهاشون بودم واسه نشون دادن چند اثار باستانی به اونا... اگه بگم همه بی سوادن راجع به تاریخ و باستان شناسی و میراث فرهنگی که باور نمی کنی...
زیاد حرف زدم...مرسی که اومدی وبلاگم
ممنون از نکته های تازه ای که عنوان کردی
سیاه نمایی درد بزرگین.......
حرف دل ادزدن....
شمعی روشن کن
من حوصله ی داد و بیداد ندارم
هروقت حوصله م اومد میام حرفمو میزنم
بدون داد و بیداد البته
این رشته سر دراز دارد جناب بهشب
تو یه پست و چند تا کامنت نمیشه چیدش
سال هاست که سعی می کنند ما را کوچک نشان بدهند تا بزرگ دیده شوند... کمی تاریخ خواندن و اندیشیدن فکر کنم بد نباشد.
اما قصه از آن جایی شروع می شود:
1- بعضی از ما فراموش کرده ایم که هستیم.برای همین در اولین برخورد با آدم های بسیار معمولی آن سوی دیگر؛ آب از دهانمان سرازیر می شود.
2- جای همدلی و اتحاد ، هر کسی کار خود را می کند.
3- بعضی از ما ،هم می خواهند از نوک پا تا فرق سر سرحدی شوند. (امیدوارم این بار به کسی بر نخورد!!!)
4- همان بعضی از ما ، هنرمندان و شخصیت های خود را نمی شناسند اما دنبال هر کسی راه می افتند.
5- متاسفانه همان بعضی ها، خیلی حسود و کوته فکرند.به جای بالندگی استان به تنها چیزی که فکر می کنند: نبود یک بومی مقتدر است.
6- با عرض معذرت این بعضی ها، همان های هستند که راه را برای پرتغالی ها باز کردند.
طبق آخرین شنیده ها بعضی ها چندین برابر شده اند.
اگه دقت کنین میبینین همچین وضعیتی برای کشورمون از دید خارجیها هم وجود داره. کاش به جای سوالهای کلان تحلیل میکردین یا نظر میدادین. نظر دادن حتی اگه اشتباه باشه بهتر از سوال کردنه.
ممنون از راهنمایی شما
تولد صبح شما مبارک
متشکرم همچنین از شما البرز جان
سلام
به تقلید از روح له بلوچی
مهم نیست تولد صبح شما مبارک.
من راز فصل ها رامی دانم و حرف لحظه ها رامی فهمم نجات دهنده در گور خفته است و خاک خاک پذیرنده اشارتیست به ارامش
خیلی به موقع بود
سلام سال نو مبارک
اوه
3 روزه که آپ نکردی
میدونی یعنی چی؟!
این دروغ اول آوریل خیلی باحال بود
ما که یه دروغ 13 زپرتی گفتیم به دوستامون. جنبه که نداشتن هیچ، اشکمونم درآوردن!
فقط می تونم به مسئول های شهر بگم متاسفم
سلام
موفق باشید.
بهروز نگران بودم معلومن کجایی؟؟
امروز اتام