بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

الان که دارم تایپ میکنم خوشم.

روز هایی که شب هاش خسته نیستم تا بیام خواب بیفتم ساعت از 2 گذشته.دیشب یکی از اون شبا بود.آقا حس میکردم بیدارم ولی خواب بودم هرچی تلاش میکردم پنکه دستی پایین پام رو خاموش کنم نمیتونستم احساس وحشتناکی اما بهش عادت کردم. خودت دقیق نمیدونی بیداری خوابی زنده ای مرده ای.ولی لذت بخش ترین قسمتش اون موقعی که تونستی بر این احساس پیروز بشی و واقعا بیداری.دیشب همون لحظه ای که تلاش میکردم بیدار بشم روح خودم رو دیدم.اما دیگه این چیزا هم برام روزمره(شب مره) شدند.چون هر چند شب یکبار اتفاق میفته.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد