قبل از شروع:دوستان و هنرمندان عزیز برای شکایت از نویسنده وبلاگ افشاگران همان گونه که در مطلب گذشته هم عنوان کردم روز شنبه ساعت 7 جلوی در انجمن نمایش منتظرتان هستیم.در ادامه عنوان کنم که دیشب با یک وکیل بسیار عالی در این مورد مشورت کردیم که روز شنبه و حضوری جزییات را خدمتتان عرض میکنم.
شوخی جدی یا فدای سرت اگه گریون چشمام
1. تمام دیشب رو خوابیدم، اما خوابی ندیدم. دم صبح بود تو خواب و بیداری شیخ اصلاحات (کروبی) آمد توی خوابم. گفتم حاجی بزار دستت رو ببوسم. شیخ در حال سخنرانی برای جمع کوچکی از مردم هرمزگان بود بعضیها سوالاتی میکردند که متاسفانه الان یادم نیست. میدونید که خواب میپره. سخنرانی تمام شد، خودم رو به شیخ رسوندم، متوجه شدم کت و شلوار تنش هست و داره کفشش رو میپوشه. گفتم حاجی این تعدد کاندیدا برای اصلاحات تمبون نمیشه؟ نگاه زیر چشمی به من کرد و گفت نگران نباش، خاتمی کاندید میشه. گفتم شما چی؟ کنار میکشی؟ تا آمد جواب بده صدای خواهرم رو شنیدم که میگفت بهروز دیرت نشه، پاشو برو اداره.
2. حد فاصل مسیر سه راه جهانبار تا اسکله شهید باهنر بود تو تاکسی نشسته بودم. متوجه شدم که دود سیاه عجیبی از دو سه تا ماشین سنگین متعلق به نیرو دریایی (نداجا) از طریق اگزوز در حال منتشر شدنه. تا به خودم جنبیدم که شیشه ماشین رو بالا بکشم کلی دود خورده بودم. اول صبح با شکم گرسنه دود ماشین دینم در آورد. رو کردم به راننده ماشین گفتم فدای سرت اگه گریون چشمام. اون بنده خدا هم که نمیفهمید من چی میگم برام دست تکون میداد و میخندید. شماره یکی از ماشینها رو یاداشت کردم 25182 نداجا 161 تو رو خدا یکی این موضوع رو به مسئول نقلیه نداجا برسونه.
پس شما نظر کرده شدی ما نمیدونستیم.
سلام بهروز جان مطمئن باش باخبر هستند براشون مهم نیست تعداد کمی از مردم رفتار مسئولانه ای با طبیغت دارند متاسفانه خوش باشی سری بزن
سلام
وبلاگ بسیار زیبا و پرمحتوایی دارید . خوشحال می شوم که از وبلاگ یک روزنامه نگار شهرستانی هم دیدن کنید.
موفق و پیروز باشید .
خون دم
بهروز جان ناراحت نباش
بگوش مسئولین نداجا رسانده شد
اونا هم در جواب گفتن ما تا حالا فکر می کردیم 10 تا از این ماشینها تو شهر هستند ...
خلاصه اینکه از این هفته قراره 7 تای دیگه هم برای تولید دود بیان تو شهر