بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

دف شیدایی







عکس های بالا مربوط به مراسم روز پدر است که در فرهنگسرای طوبی برگزار شده است،گروه شیدا به سرپرستی حمید کراری در این برنامه اجرای موسیقی داشته اند.

عکس:مرتضا آزاد


ندای جوان منتشر شد.


۱.مصاحبه ویژه با غلام زارعی(غلام سیاه)

2.صفحه ویژه در خصوص ابراهیم منصفی به مناسبت سالمرگ.

3.مطلبی مفصل در خصوص هدفمند کردن یارانه ها

و........

شهروندان بندرعباسی در برنامه های کوچک ما شرکت کنید.



۱.خیلی ساده است،کاغذها و نشریاتی را که لازم ندارید در یک پلاستیک بگذارید و قوطی های آب معدنی،ظرف های پلاستیکی مواد پاک کننده،لیوان های یک بار مصرف و چیزهای از این جنس را هم در یک پلاستیک دیگر بگذارید و با خود بیاورید.

2.این برنامه زیاد وقت دوستان را نمی گیریم،اگر ساعت 7 عصر همه حاضر باشند برنامه 7:30 تمام می شود.

3.برای آگاهی عمومی در این خصوص تلاش کنید و از زمین پاک لذت ببرید.

4.دکه ای در نزدیکی پل عابر پیاده چهار راه نخل ناخدا قرار دارد،مخصوص دریافت مواد بازیافتی، که همه ما به آنجا می رویم.

بازیافت چیست؟اینجا

درباره بازیافت بیشتر بدانیم:اینجا

تالار تاتر مولوی را آزاد کنید.


سالن تاتر مولوی به دلیل آنچه گفته می شود بی حجابی تماشگران و کسانی که در این سالن نمایش اجرا می کنند به شکل بسیار زشتی پلمپ شد.

این تالار یکی از مهمترین مکان های تاتر دانشجویی در کشور است که از تجهیزات بسیار خوبی هم برخوردار است.

این شکل برخورد کردن با یک مکان فرهنگی باعث تاسف است که امیدواریم هر چه سریعتر این سالن فک پلمپ شود تا دوباره شاهد اجرای تاترهای خوبی در آن باشیم.


تالار مولوی در ویکی پدیا

راهکار تعطیلی نیست.بخوانید

کیلومتر ۱تا ۱۳/احساس خوب من به شهر

احساس های خوب همه جای این شهر پراکنده شده اند گاهی با قدم زدن در ساحل به دست می آید گاهی نگاه کردن به معماری معبد هندوها،بعضی اوقات هم نشین شدن با پیرمرد هایی که سال هاست روبروی دریا می نشینند و آب و هوا را پیش بینی می کنند.

بی شک هر کسی برای خودش از هر نقطه این شهر خاطراتی دارد،اما من از کودکی شب های جاده اسکله شهید رجایی را دوست داشتم.از کیلومتر یک تا سیزده.این حس در روزهای خنک آخر سال برای من دو چندان می شود.خانه یکی از نزدیکان من واقع شده در خانه های سازمانی همین جاده،در طول سال چند مرتبه پیش می آید که شب این مسیر رویایی را طی کنم و از دیدن چراغ های دوردست پالایشگاه و اسکله شهید رجایی لذت ببرم.

این جاده که از مهم ترین جاده های اقتصادی ایران است،در طول روز بسیار شلوغ و تردد در این مسیر بسیار سخت است روزی وجود ندارد که در این جاده تصادف نشده باشد.حال اینکه من چرا احساس های خوبم را در این جاده می بینم چند دلیل خصوصی دارد که نمی شود گفت و چند دلیل عمومی دارد که می شود گفت و شاید هم چند دلیل دیگر دارد که خودم هم نمی دانم.

تصویر زیبایی که شبانه در این جاده شکل می گیرد یعنی روشن شدن چراغ های زیادی در دور دست و وزیدن باد خنکی و نگاه کردن به جاده ای خلوت وساکت یک طرف و لذت همراه با حسرت از اینکه در شهری زندگی می کنیم که با این همه امکانات و در آمد، مردم صبورش چقدر با فقر و بدبختی (از همه نوع نه فقط مالی) دسته و پنجه نرم می کنند.

نکته:این مطلب در صفحه آخر هفته نامه ندای جوان ۲۹ خرداد منتشر شده است.