بهترین موقع سال برای هرمزگانگردی ، زمستونه . اون وقتی که هوا خنک تر شده ، توی آسمون ابر دیده میشه ،  گاهاً بارون هم نم نم میباره و در کل خورشید و گرماش به حاشیه رونده شدن . ما هم از این فرصت استفاده کردیم و به پیشنهاد یکی از دوستان ؛ جاتون خالی ، توی یه گروه سه نفری ، رفتیم هرمز واسه دوچرخه سواری .

هر چند که تا حدودی دریا مواج بود ، اما ما به لطف تندروهای بزرگی که توی این مسیر تردد می کنند ، بدون مشکل و ساعت ۸ و ۴۰ دقیقه ، رسیدیم جزیره . صد متری ِ درب ورودی محوطه ی اسکله ، بازارچه ی کوچیکی هست که یکی از مغازه هاش متعلق به آقای « دریا پیما » ست و ایشون اونجا به جهانگردایی مثه من و شما دوچرخه کرایه میده . ما که رسیدیم ، مغازه اش بسته بود و از اونجایی که شماره موبایلش رو روی شیشه مغازه نوشته بود ، بهش زنگ زدیم و تا بخواد آماده بشه و بیاد و به ما دوچرخه کرایه بده ، شد ساعت ۱۰ صبح . توی همین حین ما رفتیم محوطه ی روبروی بازارچه و اونجا مشغول خوردن صبحونه ی مختصری شدیم که با خودمون آورده بودیم ( نون باگت ، پنیر مثلثی ، گردو و آب پرتقال ( شما اگه تونستین چایی هم ببرین که خیلی میچسبه)) . در مورد کرایه دوچرخه به این نکات توجه کنید :
۱ . آقای دریا پیما هر کدوم از دوچرخه ها رو بین ۱۲ تا ۲۰ هزار تومن کرایه میده ( بسته به ساعتی که اعلام می کنید ) ، ( در ضمن می تونید چونه هم بزنید ، اما خواهشاً شورشو در نیارید ، بالاخره اونا هم درآمدشون از همین راهه ) ۲ . اکثر دوچرخه هاش بخاطر استفاده ی زیاد داغونن ! شما قبل از هر چیز حواستون باشه دوچرخه ای که به شما میده ترمزهاش خوب کار کنه ، تا بعد توی سراشیبی های مسیر با مشکل روبرو نشین . می تونید یه دوری با اون دوچرخه بزنید و وضعیت کلی ش بیاد دستتون که اگه نظرتونو جلب نکرد همون موقع عوضش کنید . ۳ . تمام پولو همون اول کار میگیره ، اما کارت شناسایی ای از ما نگرفت ، نمی دونم با شما چه جوری تا میکنه . ۴ . می تونید جاهای دیدنی جزیره و راهنمایی های کلی رو هم ازش بپرسید .

هرمز یه جزیره ی دایره ای شکل تو دل برو اییه که جاده دور اون حدود ۲۴ کیلومتره . منطقه مسکونی در شمال جزیره و درست روبروی سرزمین اصلی ایران واقع شده . از ساحل هرمز ، ساختمونای بندرعباس به وضوح دیده میشن .  ما تور دوچرخه سواری دور هرمز خودمون رو راس ساعت ۱۰ صبح از سمت راست شروع کردیم .

           
                                                      مسیر دوچرخه سواری  ما

برنامه دوچرخه سواری ما با تمام توقفاتمون کلاً  ۴ ساعت طول کشید ، اما یه سری نکات هست که بد نیست بدونید .
دست کم ۳ ساعت دوچرخه سواری ، اونم وقتی که ۵۰ درصد مسیر از بین تپه ها و کوههای کوچیک عبور میکنه ، که یعنی جاده تا دلتون بخواد سربالایی و سر پائینی داره ( یه جاهایی از سربالایی ها راحت تر بود پیاده خودمونو ، و دوچرخه رو ، بکشونیم بالا ) و از طرفی وزش باد از روبرو هم این وسط بشه استخون ِ لای زخم ، اصلاً کار راحتی نیست . ( بعضی از مفاصل و ماهیچه های من تا همین الان دارن درد می کنند ) یعنی به هیچ وجه نباید فکر کرد تجربه ای به شیکی ِ تجربه ی دوچرخه سواری در جزیره ی کیش می تونه باشه . پس توصیه ی من به شما اینه که اگه برای اینکار بدن آماده و ورزشکاری ندارید ، همون درب ورودی اسکله ی هرمز یه سری ماشین ، موتور و موتور وانتی هست که می تونید با یه مقدار پول ، گشتن دور جزیره ی هرمز رو بی دردسرتر انجام بدید . اگه نه ، و اگه واقعاً تصمیم دارید هر طور که شده با دوچرخه خودتونو به  ساحل جنوبی جزیره ( ساختمونای سازمان محیط زیست ) برسونید ، پیشنهاد دوم من به شما اینه که مسیر سمت چپ رو انتخاب کنید ( وقتی از شمال جزیره به سمت جنوب وایستید ، از طرف چپ شروع میشه که مسافت کمتری هم داره )  و از همون مسیر هم برگردید که تقریباً صاف و یک دسته ( حالا هر چند که دیگه توی این مسیر باید قید جاده آسفالته رو بزنید ) . 
برای خود من تجربه های این سفر چیزهایی بودند مثل ، اهمیت فوق العاده زیاد تقسیم انرژی در دوچرخه سواری . شما شاید بتونید تا میونه های سربالایی های خیلی شدید رو هم رکاب بزنید ، مشروط بر اینکه انرژی لازم برای اینکار رو قبلاً هدر نداده باشین . همینطور حالا می فهمم که وقتی توی مسابقات بین المللی دوچرخه سواری میگن « مرحله ی کوهستان » منظورشون چیه . 

مسیر دور جزیره ی هرمز یه مسیر خلوت و ساکته ، توی این مسیر کلاً ما با چهار ـ پنج تا وسیله ی نقلیه بیشتر روبرو نشدیم که این خودش یه جور موهبت بود . حُسن دیگه ی این جاده اینه که از وسط کوههای رنگی جزیره عبور میکنه ( البته بیشتر قرمز ) و وقتی از توی این جاده به پرتگاههای ساحل جنوبی میرسید ، منظره دریا از توی جاده اونقدر قشنگه که بی اغراق ، با منظره دریای مدیترانه ، وقتی داشتم با قطار از رم میرفتم ناپل ، مو نمیزنه . یه توصیه ی مفید دیگه اینکه بعضی قسمت های ساحل جنوبی ، از دیواره ی پرتگاهی شکل ِ خیلی بلندی تشکیل شده و به خاطر سست بودن خاک این تپه ها ، و جهت جلوگیری از وقوع هر گونه اتفاق ناخوشایند ، بهتره فاصله مجاز رو تا لبه پرتگاه رعایت کنید .  شما می تونید از داخل محوطه ی ساختمونای سازمان محیط زیست به پائین ِ این دیواره های ساحلی و کلاً ساحل زیبای جنوبی قدم بزارید . ساحل شنی جنوب جزیره ، فوق العاده تمیز و پوشیده از خورده صدف های شکسته شده خیلی کوچیکه که راحت میشه روی اونا نشست و به دیواره ساحلی تکیه داد و خستگی در کرد . تمیزی این ساحل نه به خاطر اینه که کمتر کسی میره اونجا تا آشغال بریزه ، بلکه بخاطر جزر و مد دریائه که مدام ساحلو میشوره و آشغالا رو به داخل چند تا حفره ای که توی دیواره ی ساحلی درست کرده و شما می تونید داخلشونو ببینید ، می ریزه . دیدن اون حفره های بزرگ و قشنگ که پر از آشغال شدن واقعاً ناراحت کننده است . یعنی ، چقدر باعث افسوسه که همچین سرزمین زیبایی رو دادن در اختیار همچین آدمای بی مبالاتی . هر چی هم میگن ، مگه به خرجمون میره !

ساحل جنوبی که بودیم ، نشسته بودم روی شن ها و خورده صدف ها و تکیه داده بودم به دیواره ی ساحلی و به این فکر می کردم که اون قدیم قدیما ، یعنی حدود ۴۰۰ سال پیش ، وقتی این جزیره هنوز تحت تصرف پرتقالیها بود ، چقدر احتمالش بوده که دو تا سرباز پرتقالی ، درست همین جایی که من الان نشستم ، نشسته بوده باشن و با هم از دلتنگی هاشون برای وطن حرف می زدن . مثلاً « گابریل » داشته به « امانوئل » می گفته : الان ۴ ساله که شهرمونو ندیدم ، نمی دونم نامزدم « ایزابل » هنوزم به قولی که بهم داده وفادار مونده یا نه ؟ امانوئل هم با وجودی که می دونسته احتمالش خیلی ضعیفه ، داشته به رفیقش دلداری می داده که : حتماً وفادار مونده گابریل ِ عزیز ، اصلاً یه چیزی  ، بهت قول میدم توی جشن عروسی تو و ایزابل ، یه مقدار بندری برقصم ! گابریل با تعجب می پرسه : مگه تو رقص بندری هم بلدی ؟ و امانوئل جواب میده : آره جونم ، بومی های اینجا یادم دادن ، ببین . و بعد بلند میشه و باسنش رو بطرز ماهرانه ای پیچ و تاب میده و لرزشی ریز اما مداوم ، از شونه هاش پخش میشن توی کمرش . با خودم فکر میکنم ، صدها سال بعد ، که دیگه اثری از من هم نمونده ، آیا کسی پیدا میشه که بیاد و اینجا بشینه و با خودش بگه : یعنی ممکنه سالها قبل ، این شن های تمیز ساحلی ، گرمی ِ نشیمنگاه ِ یه آدم خیال پرداز رو به خودش دیده باشه ؟ 

حسن ختام سفر به دور جزیره ی هرمز برای ما ، دیدن قلعه ی پرتقالیها بود ، که البته اونو بخاطر ترس از جا موندن از شناور ، سر سری انجام دادیم . هر چند که از این قلعه بدرستی نگه داری نمیشه و در حال پوسیدنه ، اما هنوز هم زیبایی های خاص خودش رو حفظ کرده و میشه عکسهای یادگاری قشنگی با خودش و با توپ های قدیمی ِ جلو درب ورودیش انداخت . 

به امید دیدار شما در سفرهای آینده  .     

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲ساعت   توسط امیرعلی