همه چی معمولی شروع میشه،معمولی حرکت می کنه،اما خب شاید ما دوست داریم بعضی چیزها رو خاص ببینیم ولی زمان که می گذره می بینی نه اصلن موضوع پیچیده نبوده و تو در یک بازی تخمی گیر افتادی،اگر تا به امروز کسی از من می پرسید از چی خیلی می ترسی؟ بدون درنگ می گفتم:مرگ.ولی امروز یک چیز دیگر هم من رو خیلی ترسوند،تلاش عجیب قسمت هایی از جامعه و برخی افراد برای به سطح کشاندن دیگران.ساعت ها فکر کردم نتوانستم دلیلی پیدا کنم.این روزها علاقمندم ادامه زندگی را در تنهایی بگذرونم.خب برای من که شخصیت کاملن اجتماعی هستم و ده تا 365 روز رو فعالیت کردم کمی سخته به انزوا رفتن ولی چاره ای نیست باید گذاشت و آرام گذر کرد از جامعه تخمی ،انسان های تخمی،حرف های تخمی،هنر تخمی و تلاش ها تخمی گاه خواسته و گاه ناخواسته انسان هایی که می خواهند تو را هم با خودشان به سطح بیاورند.
بهشب جان کاملا میفهمم حرفت رو و این رفتارها واقعا گاهی ترسناک میشن . اینکه گاهی متوجه میشی چقدر زندگی شخصی تو برای بعضی ها که حتی درست نمیشناسیشون مهم میشه و دوست دارن سر از کارت در بیارن خیلی ترسناکه.
واقعا چه جذابیتی میتونه وجود داشته باشه ؟
بعضی ها فقط نشسته اند با دوربین های قوی فقط دارند تو را بررسی و قضاوت می کنند و حکم اعدامت را صادر .
گاهی تنهایی امن ترین جای دنیاست