بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

بازیگر از نگاه گروتفسکی


بازیگر برای من جالب است،چون موجودی انسانی است.این مساله دو نکته اساسی در پی دارد:نکته اول برخورد من با فردی دیگر است.این واقعیت که ما خود را بر روی فرد دیگری می گشاییم و سعی می کنیم او را بفهمیم،باعث برقراری تماس می شود و احساس ادراک و اثر گذاری را در هر دو طرف زنده می کند.خلاصه کنم،نکته اول غلبه ما بر تنهایی مان است.

نکته دوم،کوشش برای فهمیدن خود،از طرز برخورد انسانی دیگر است.یعنی پیدا کردن خود در دیگری.

توضیح:این مطلب کوتاه برگرفته از کتاب "به سوی تئاتر بی چیز" اثر یرژی گروتفسکی با ترجمه کیاسا ناظران است.به دوستان تئاتری خواندن با حوصله و صبر این کتاب را توصیه می کنم و به دوستانی که تازه وارد هنر تئاتر شده اند اصلا هیچ گونه توصیه ای نمی کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
امینه چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:49 ب.ظ http://sedaye.wordpress.com/

بله، از نظر من تئاتر رازی است بزرگ، رازی که دو پدیده سرمدی به طرز شگفت انگیزی در اون به هم آمیخته اند : رویای کمال و رویای جاودانگی. فقط چنین تئاتری ارزش این رو داره که آدم عمرش رو به پاش بریزه.
برگرفته از کتاب بازیگری، شش درس نخست نوشته ریچارد بولسلاوسکی ، ترجمه حسن ملکی از سری کتابهای درباره تئاتر نشر افکار
من خیلی این کتاب رو که توش گفتگوهای استاد و شاگرده دوست دارم.

ممنون تهیه می شود و خوانده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد