بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

پایان رویای خلیج فارس

نمایش "رویای خلیج فارس” کاری از گروه "جی بل" به کارگردانی سیروس کهوری نژاد در مهر ماه در فرهنگسرای طوبی بندرعباس به روی صحنه رفت؛ این اثر هنری که به شکلی پایان دوره یک کلاس آموزشی نیز محسوب می شد،نتوانست نظر مثبت هنرمندان هرمزگانی را به خود جذب کند تا آنجایی که تعداد زیادی از بازیگران اصلی خود اثر هم نسبت به اجرای نمایش بدبین بودند و به شوخی از دیگر دوستان هنرمند می خواستند که به دیدن اثر نیایند،هر چند این اتفاق برای خود من هم افتاد اما با این حال سه بار به تماشای نمایش"رویای خلیج فارس " نشستم و متوجه شدم که واقعا نصف شوخی جدی است.

این نمایش به شکل دردناکی ضعیف و سطحی بود که بیشتر مخاطب را به یاد "جنگ های شادی" می انداخت،نمایش نامه ضعیف و نبود شخصیت پردازی مناسب،کارگردانی بی نظم و پر اشتباهی که در صحنه های شلوغ نمایش بیشتر مشهود بود،طراحی صحنه ای که کاربردی نبود و به راحتی می توانست جایش را به یک عکس در آخر صحنه بدهد،نورپردازی به شدت ضعیف تا جایی که تماشگر برای دیدن چهره بازیگران در هنگام دیالوگ با مشکل روبرو می شد.

شاید همه چیز از آغاز اشتباه بود،نباید به این شکل با یک کلاس آموزشی برخورد می شد؛متاسفانه مسولین این گروه ناخواسته تخم بد و نامفیدی را در بندرعباس کاشتند که امیدوارم انجمن نمایش با تدبیر جلوی این شکل رشد بی فایده را بگیرد،هفتاد درصد بازیگران این نمایش کسانی بودند که به تازگی وارد هنر تاتر شده اند و من در پایان هر اجرا در چهره تک به تک آنها شور و هیجان خاصی را می دیدم،آنها خوشحال بودند از دست زدن تماشگران؛به خودم گفتم مبادا آنها با این تصور کار هنری را دنبال کنند که تاتر یعنی لودگی و چرت و پرت گویی روی صحنه؟ زیرا که خیلی از آنها در تمام عمرشان تاتر خوب ندیده اند.

در روز آخر اجرا سیروس کهوری نژاد با افتخار و اعتماد به نفس مثال زدنی به روی صحنه رفت و همایون امیرزاده مدیر اداره فرهنگ و هنر هرمزگان این نمایش را یک اثر فاخر معرفی کرد که به شدت موجب تعجب من شد.کهوری نژاد در پایان صحبت هایش از "حسن بلوچی" یکی از هنرمندان کم کار تاتر استان نام برد که قرار است کار بعدی این گروه را به عهده بگیرد،هر چند که من زیاد با رخ دادن این اتفاق در آینده خوشبین نیستم اما امیدوارم اگر قرار بر این شد که اثر دیگری آن هم با این همه هزینه تولید شود گروه در انتخاب نمایش نامه و کارگردانی دقت بیشتری بکند.

 

نظرات 3 + ارسال نظر
احسان شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ب.ظ

بهروز این یعنی چی ؟ نکنه داری حسادت می کنی ؟ :)

سلام.
۱.تو کدام احسان هستی؟
۲.چرا و به چیز باید حسادت کنم؟
۳.چی یعنی چی آقا احسان؟

حامد یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:09 ب.ظ

راست میگه دیگه احسان
کار سفارشی ازین بهتر نمیشه
کهوری نژاد شاید بازیگر خوبی باشه اما کارگاردانی خوبی نیست
تازه کار اونقدر ضعیف بوده که ارشاد گفته نصف پول نمیده البته باید بده چون قرار داد نوشته شده!
راستی شنیدم تموریناتون شروع شده!
درضمن مبارک باشه

احسان یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:10 ب.ظ

سه سوال پرسیده بودی ، از سوال سوم شروع می کنم :
- « یعنی چی ؟ » یعنی اینکه این مطلب چه بود بالاخره ؟ یک خبر بود ؟ نقد بود ؟ که احساس می کنم بیشتر می خواستی یک نقد بنویسی و البته موفق نبوده ایی ! یک نقد مناسب ، خالی است از دخالت دادن احساسات شخصی ، خالی است از قضاوت کردن و هم رای کردن خواننده به هر شکل ، فقط شما بعنوان نویسنده نقد ، بدون بازی با کلمات ، توصیف کنندۀ مستدل نقاط قوت و ضعف هستید و بس ، قضاوت را باید بگذارید به عهدۀ خواننده های نقدتان . مثلاً در اینجا « این نمایش به شکل دردناکی ضعیف و سطحی بود که بیشتر مخاطب را به یاد "جنگ های شادی" می انداخت » ، می خواهم بگویم ارزش کارتان بیشتر می شد اگر مطلبتان خالی بود از این گونه قضاوتها .

- من هم مطمئن هستم حسادتی در کار نبوده بهروز عزیز ، خودت هم می دانی کار این گروه در مقایسه با کارهای شما کاملاً مبتدیانه جلوه می کند ، اما خواندن این جمله که « آنها خوشحال بودند از دست زدن تماشگران » فکر انسان را به سمتی که نمی گویم حسادت ، یک نوع دلخوری نویسنده می کشاند . خب بگذار خوشحال باشند ، مگر شما بعد از اجراهای « تنها سگ اولی . . . » تشویق نمی شدید ؟ مگر از تشویق ها خوشحال نمی شدید ؟ یا مگر آنقدر واقع بین نبودید که متوجه شوید آن نمایش ، کار همچین کم ایرادی هم نبود ؟ با این وجود تشویق می شدید و از تشویق ها خوشحال . اصولاً آدم ها باید تشویق شوند تا ادامه دهند ، رشد کنند و یک روزی نواقص کارهای اولیه خود درا ببینند . بهروز هنرمند و عزیز ، من دوستت دارم و کارهایت را دنبال می کنم که اگر اینجور نبود ، برایت اینهمه تایپ نمی کردم :) منتظر نمایش های پربارتر شما و تمام گروههای تئاتر هرمزگانی .

من این نوشته کوتاه را با ناراحتی زیاد نوشتم آن هم نه برای یک نشریه یا مجله فرهنگی بلکه برای وبلاگ شخصی خودم.حتمن اگر می خواستم برای یک نشریه بنویسم نوع نوشتن فرق می کرد.
احسان خان من که با کسی تعارف ندارم وقتی می بینم یک کاری با این همه هزینه و حمایت و ادعا به این شکل آب دوغ خیاری می شود من بیایم چی بنویسم؟
این دومین نوشته تند من در مورد تاتر است چند وقت بیش هم به یک اثر بومی گیر داده بودم که مطمن هستم تاثیر خودش را می گذارد.
در مورد تشویق هم در کل مشکلی ندارم اگر خوب مطلب را بخوانی من متوجه می شوی که من ترسم چیست؟ ترسم از قالب گرفتن کسانی است که نه تاتر دیده اند نه آموزش تاتر و اگر به همین شکل جلو بروند آینده تاتر بندرعباس سیاه تر از این چیزی است که در حال می بینیم.
تشویق همیشه باعث رشد مفید نمی شود.
احسان جان باعث خوشحالی است که شما هم با نگاه جدی و هدف پیشرفت هنر شهرت مسائل را دنبال می کنی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد