برای رویا گریه می کرد
و سایه مضحک سیاهی که بال نداشت اما مرگ بود
لا لا لا لا لا لایی عزیزم نگیری درد و بلایی
_اگه فاصله افتاده _
سایه سیاه: کوچولو من بابد مامانت رو با خودم ببرم
فرزند پنج دقیقه زاده شده: کجا؟چرا؟ میشه منم هم بیام
سایه سیاه: (در حالی که بغض کرده است) نه عزیزم تو باید باشی.
فرزند پنج دقیقه و بیست ثانیه ای: نبرش من مامان ندار می شم.
سایه سیاه: (آرام روی سینه مادر دراز کشید و بعد از یک ثانیه ناپدید شد) ببخشید.
فرزند پنج دقیقه و بیست و شش ثانیه ای،تمام لحظات را مرور کرد و لبخندی از سر ناچاری...
--------------------------------------------------------------------------------
مرگ یک زن 24 ساله در میناب یک هفته بعد از مادر شدن.خبرگزاری مهر
اگه فاصله افتاده...
کارتان در دفاع از وجدان فراموش شده قابل تقدید وبقیه بچه ها
من رفتم !
در
kiyOOsk
http://kiyOOsk.blogsky.com
چه تلخم کردی بهشب!
وبلاگ خوبی داری تبریک می گم با مطلب شهر من آرامش دارد به روزم
http://isin.blogsky.com/1389/05/29/post-3
سلام
با همین حکایت دردناک به روزم
نهههههههههههههههههههههههههههههه چقد بد خدااااااااااااااااااااا
ترانه هایی که ماندگار نشدند
http://bndcity.blogsky.com