بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

در جواب محمد رضا اقدسی

چند روز پیش مطلبی نوشتم در خصوص تاتر تکراری و خسته کننده ی بومی و نوک انتقادهایم را گرفتم به سمت آقای علی رحیمی که مدتی است با این شکل کار کردن در جشنواره های مختلف شرکت می کند،امروز متوجه شدم که وبلاگ "موروک گلمپا" در جواب من مطلبی نوشته که بیشتر احساسی است تا قانع کننده.این مطلب را اینجا بخوانید.

در آغاز این مطلب گفته شده که  "مسولین جشنواره از علی رحیمی می خواهند که به این شکل کار کند"_

برای یک هنرمند جالب و پسندیده نیست که به او بگویند چه شکلی کار بکند.

شما گفته اید "علی رحیمی درآمد ندارد و با پول همین سکه ها وکرایه کشی ؛ زندگی اش می چرخد"

.این بد نیست که یک هنرمند از راه هنرش زندگیش تامین شود اما به چه قیمتی؟به اینکه در هر جشنواره ای گفتند،نمایش اجرا کند و آن هم به این شکل و تا این حد سطحی؟

در قسمت دیگری نوشته اید"یادمان باشد که ما بندری هستیم و نباید اصالت مان را از دست بدهیم و بدانیم که خیلی ها در کشور تشنه کار بومی هستند"

از کدام اصالت حرف می زنی؟متاسفانه شما با تکرار بیش از حد این نوع تاتر،آن تشنه های تاتر بومی هرمزگان را هم تاتر زده کرده اید،هر چند که من معتقدم آنها به خاطر موسیقی این نوع آثار را برای جشنواره انتخاب می کنند و همین خودخواهی بازخوان ها،بازبین ها و داوران پایتخت نشین است که باعت پست رفت هنر تاتر در این استان شده است و شما هم چه خوب با آنها در این عقبگرد هنری همراه هستید.

"تئاتر کار کردن جسارت میخواهد که من از  شما توی این چند ساله ندیدم".

احتمال می دهم اخبار هنر استان را خوب دنبال نمی کنید،من تاتر کار می کنم اما نه به قیمت توهین به  مخاطب و نه هر کاری.

این رو هم یادت نره که تئاتر میناب چند سالی هست توی استان حرف اول رو میزنه و همین علی رحیمی چند سال متوالی توی جشنواره  سراسری ماه مقام کسب کردن.

این جمله آخرت خیلی خیلی ناراحت کننده است،چرا با این تفکر در حال تیکه تیکه کردن هنرمندان هرمزگانی هستید؟چرا تلاش داری به این شکل غیر منطقی و احساسی همه چیز را با هم مقایسه کنی؟چرا دل خوش همین رتبه بندی ها و بهترین ها و جشنواره ها هستید؟چرا به خاطر رفاقت و همشهری بودن از چیزی حمایت می کنید که می دانید اشتباه است؟من در آن نوشته هایم انتقادی برخورد می کنم و امیدوارم که این انتقاد ها باعث اصلاح شود.در آخر این که این بحث ها را اگر به حاشیه نرود و احساسی برخورد نشود؛مفید می دانم

نظرات 7 + ارسال نظر
یک دوست سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:03 ق.ظ

ali rahimi to har jashnvare dare magham miare pas nemsihe goft karesh bade
to har jashnvare ham az behtarin davar estefade mishe va az teh mian mesl shavandi va kashan falah
pas alaki nis
kar shoma makbes bazigarash hame khdoehson ye pa kargardan hastan
mesl sayebani
vali ali rahimi inotr nis az javoona estefade mikone
az kar shoma kheyli hemayat mishe ama az kar ona na
in chiza ham dar nazar begir behrooz jan .

یک دوست،این جشنواره ها که این دوستان در ان مقام می آورند را خودت مرور کن ببین در چه سطحی و با چه اهدافی برگزار می شوند.
علی رحیمی خودش بهتر از هر کسی می داند که نه تنها گروهش پیشرفت هنری نداشته است بلکه مدت هاست که در هر حال درجا زدن است.
خواهشمندم از دوستان که احساسی برخورد نکنند و بگذارند این انتقاد ها ثمربخش باشد.
علی رحیمی و گروهش وقتی موفق هستند که با مطالعه و پژوهش از دل همین آیین ها کارهای نو و تازه ای تولید کنند که با دنیای امروز مردم هرمزگان مرتبط باشد.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:59 ق.ظ

آقای بهشب این که تئاتر میناب خیلی قویتر از تئاتر بندرعباس داره کار میکنه فقط حرف خود موروک نیست که بخواد از همشهری ها طرفداری کرده باشه ، من مینابی نیستم اما این حرف رو می زنم
این رو از زبان بازیگر به نام و حرفه ای تهران هم شنیدم
و فکر می کنم بهترین رمز موفقیت این بچه ها در همدلی و همکاری هست که با هم دارن و این چیزیه که بین هنرمندان بندرعباسی کم دیده شده
متاسفانه فقط تحقیر کردن هست و بس
هنرمندان توی این شهر فقط یاد گرفتن که از کنار هم سبقت بگیرن تا اینکه به هم تو این عرصه کمک کنن

دوست نامرئی و بی اسم،چرا همش بر طبل بهترین و بدترین می کوبید،اصلا شما فکر کن بندرعباس تاتر ندارد و فقط میناب در حال تولید تاتر است،حالا بیا با همین همدلی بنشینید و تاتر های دو سال اخیر میناب را مرور کنید به چه چیزی می رسید؟
من قصد تحقیر کسی را ندارم و این نقدها در دنیای امروز هنر خیلی مفید است و فقط کافی است به این گفتگوها با دید اصلاح و بهتر شدن نگاه کنید.
من می توانم 20 سال دیگر هم چیزی نگویم و علی رحیمی 20 سال دیگر با دهل و سرکنگی و جهله به همین شکل در صحنه ها بچرخد.شما همین را می خواهید؟
این چارچوب خود ساخته را باید از بین برد و دنیای تازه ای را در تاتر تجربه کرد.

مینابی زاده سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام
بهشب جان هم مطلب شما را خواندم و هم دفاعیه مورک گلمپا ...من هم دلم به حال تئاتر میناب می سوزد البته اگر تئاتری به جا مانده باشد چند سالی است متن های سفارشی /موضوعات قالبی و هنرمندان جشنواره ای چیزی از تئاتر میناب باقی نگداشته اندوقتی وسعت دید و عمق نگاه یک هنرمند فقط برای دیدن آدمهای دور و برش باشد نباید جز این انتظاری داشت بدون مطالعه و داشتن یک تفکر و جهان بینی عمیق نمی توان هیچ اثر هنری تاثیرگذاری را خلق کرد...بهشب عزیز شما حقیقت را گفته اید هرچند تلخ باشد

یک دوست چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ

ali rahimi namayeshnamehaye ketabi ham kar mikone
va intor nis ke hamash bomi kar kone
bar tebgh jashnvare kar miare to jashnvare
be har hal har ki nazari dare
va man ehsasi kar nemikonam
shoma nazareto gofti manam nazaramo goftam
vali che khob mishod ke toye naghdo baresii miomadi va onja joloye khod rahimi in harfaro mizadi na inke az posht biyay harf bezani
are behshab jan bayad biyay joloye khod rahimi begi in harfaro ta onam javab dashte bashe
intor hich fayede nadare .
be har hal Khoshhal shodam .

نقد یک اثر هنری برای خود فرد مورد نظر نیست برای کل علاقمندان به تاتر است.به هر حال رحیمی اگر مایل به گفتگو باشه من هستم برای نقد آثارش به صورت رو در رو.
این وبلاگ بک رسانه است فکر نمی کنم نوشتن مطلب در این صفحه به معنای این باشه که دارم پشت سر رحیمی حرف می زنم.ممنون

محمد رضا اقدسی چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ق.ظ

سلام بهروزجان،تنها سگ اولی میداند چرا پارس میکند مکبث،این اسم نمایش شما بود که متاسفانه من بندرنبودم و این نمایش رو ندیدم.جدا از مسایل فنی اجرایی تیم شما هیچ وقت معنی پارس رافهمیدید؟؟
پارس یک کلمه ایست که در قدیم ها عربهای پر ادعا و خائن به ایرانیها میگفتند و زمانی که یک ایرانی شروع به صحبت میکرد بهش میگفتند داره پارس میکنه و صحبت کردن ایرانیها رو با کنایه پارس مینامیدن و شما امدین در یک نمایشی که با اسم هرمزگان وارد جشنواره بین المللی میشد این کلمه را به گوش عرب ها رساندید که از این بابت ازشما کمال تشکر را دارم...

بهروز جان شما و دوستانی که در بندرعباس تئاتر کارمیکنید اگه بدترین اثر را هم کار کنید چون ازشما حمایت های خبری و مالی میشه و هرشنونده ای توی استان شما رو بهترینهای تئاتر استان میدونه. من این حرف رو زیاد زدم الان هم میزنم. حسن سبحانی توی این پنج سال بیش از ۲۰ بار افتخار برای استان کسب کرده.شماها چی؟؟
من همیشه به تئاتر میناب افتخار میکنم چون با عشق کار میکنن.چون با اینکه میدونن هیچ حمایتی ازشون نمیشه بازم کار میکنن و اونجا اسم هرمزگان رو سرافراز میکنن...نمیدونی چقد حالم گرفته شد وقتی عکس ابراهیم پشتکوهی رودرکنار مرحوم منصفی و مرحوم عبداللهی در کنار ده شخصیت برتر چند سال استان دیدم....یعنی حسین احمدی نسب،کوروش زارعی و سیروس کهوری نژاد کشک؟؟ .
محمد رضا اقدسی مینابی

محمد رضا این چیزهایی که تو گفتی هیچکدامش به من ربطی ندارد و البته هیچ ربطی هم به نقد تاتر ندارد.اگر گلایه مند هستید می توانی با خود این دوستان گفتگو کنی که مثلن آقای نویسنده چرا اسم نمایشنامه ات این است و یا چرا عکس تو کنار عکس منصفی است و.......به حاشیه نرویم.

محمد رضا اقدسی پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:53 ق.ظ

شما با این مطلبتون زحمات علی رحیمی که با یک قبیله خاکستر و حیرانی ها و مرگ آبی توی کشور درخشیدن رو زیر پاتون له کردین بهروز...استاد انتظامی یکی اساتید و داوران باتجربه تئاتر کشور و یکی از افرادیه که اگه بهترین تئاتر جهان رو جلوش بازی کنی بعد از اجرا سرش رو مینداره پایین و راهش رو میگیره و میره . ولی دو سال پیش بعد از اجرای یک قبیله خاکستر از صندلیش بلند شد و به علی رحیمی و بچه های گروهش کف زد و پیش علی رفت و دست علی رو فشار داد و بهش گفت خوب بود...شاید به قول شما این هم سلیقه داوران هست دوست من...بهروز جان من خیلی توی حرفام تند رفتم عزیزم انشالا اومدم بندر میام طرفت و مفصل با هم حرف میزنیم. مواظب خودت باش دوست من طاعات و عباداتت هم قبول .

محمد رضا جان نماز روزه تو هم قبول.
تو اگر دوست علی رحیمی هستی نیابد از نقد من ناراحت بشی من در خصوص نمایش ضعیف و تکراری "شب چهاردهم" مطلبی نوشتم نه در خصوص شخصیت علی رحیمی.
وقتی تو به خودت جرات می دهی یک اثر هنری خلق کنی باید این شهامت هم داشته باشی که اجازه بدهی دیگران نقدش کنند.
نقد موجب پویایی هنر می شود.
امیدوارم علی رحیمی هم همیشه در کارهایش موفق باشد.

محمدرضا اقدسی پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:58 ب.ظ

بهروز جان من چند ماهی هست که به دلیل اختلافاتی ازش جدا شدم، و اصلا این حرفامو به خاطر رفاقت نزدم . من به عنوان یه همشهری ازش حمایت کردم. علی رحیمی دو سال استاد بنده بوده و ازش ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد