بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

گاهی فکر میکنم شاملو تو عمرش نخوابیده/21 آذر تولدش مبارک




نمی‌خواستم نام ِ چنگیز را بدانم
نمی‌خواستم نام ِ نادر را بدانم
نام ِ شاهان را
محمد ِ خواجه و تیمور ِ لنگ،
نام ِ خِفَت‌دهنده‌گان را نمی‌خواستم و
خِفَت‌چشنده‌گان را.
 

 

می‌خواستم نام ِ تو را بدانم.
 

 

و تنها نامی را که می‌خواستم
ندانستم.
(نمی خواستم... از مجموعه شعر مدایح بی صله)
شاملو در ویکی پدیا
 
نظرات 5 + ارسال نظر
MAL شنبه 21 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:57 ب.ظ

...
نام‌ات را به من بگو
دست‌ات را به من بده
حرف‌ات را به من بگو
قلب‌ات را به من بده
من ریشه‌های تو را دریافته‌ام
با لبانت برای همه لب‌ها سخن گفته‌ام
و دست‌هایت با دستان من آشناست.

در خلوت روشن با تو گریسته‌ام
برای خاطر زند‌گان،
و در گورستان تاریک با تو خوانده‌ام
زیباترین سرودها را
زیرا که مرد‌گان این سال
عاشق‌ترین زند‌گان بوده‌اند...

روح اله بلوچی شنبه 21 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:45 ب.ظ

سلام علیکم....
تولدش مبارک

مریم یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:27 ق.ظ http://maryamjon.blogsky.com

گاهی عبور می کنند

خاطره هایم مثل سراب

و تنها تو می مانی

عمیق ترین مرداب وجودم

اپی یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:59 ب.ظ http://api-nowrozi.blogsky.com/

من مرگ خویشتن را
با فصل ها در میان نهادم و
با فصلی که می گذشت
من مرگ خویش را
با برف ها در میان نهادم و
با برفی که می نشست...

شاملو همواره با مرگ زندگی کرد و با صدای بلند زندگی را می خواند.این معجزه او در شعر هایش بود.
مبارک باد...

آرتا پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:57 ب.ظ

اه پیش از انکه در اشک غرقه شوم
چیزی بگو...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد